اعتراض سبز

یکشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۹

صدها نقشه تاریخی در اثبات نام خلیج فارس و ساختگی بودن نام خلیج ع ر ب ی

در این ویدئو تلاش شده است تا با مراجعه به نقشه های موجود تاریخی که توسط تاریخدانان و محققین از سراسر دنیا (مشتمل بر ایرانیان، اعراب، اروپایی هاو ...) رسم شده است،  ساختگی بودن نام خلیج ع ر ب ی به صورت مستند اثبات شود. مدارکی با قدمت هزاران سال نیز ارائه در این مطلب ارائه شده است. دراین رابطه ادعای نیروی دریائی آمریکا مضحک و غیر منطقی به نظر می رسد.

دوشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۹

حکایت علیمردان خان و توهین به ننه چغندر

حکایت علمیردان خان و توهین به ننه چغندر شده دیگه. بعضیها که از مبارزه عاصی شده اند وایستادند می گن "ننه چغندر، مو مخم توهین کنم--" شکلک در میارند و فحش می دهند-- ممد فلان، علی بیسار، فاطی بهمان، حسین اینجوری و مِهتی اونجوری. خوب، این است منطق ما؟ بالاترین به زبان پارسی شیرین می گه "نقد کنید، سخت هم نقد کنید -- اما توهین نکنید."  می تونیم شاکی بشیم بگیم آقا منظور شما از توهین چیه. یعنی اگر من لا مذهب بنویسم محمد پیغمبر مسلمانان در سن 9 سالگی باعایشه همبستر شد که از دید علم پزشکی امروز پدوفیلی محسوب می شود توهینه یا نقد؟ اگر "محمد پیغمبر مسلمانان در سن 9 سالگی باعایشه همبستر شد که از دید علم پزشکی امروز پدوفیلی (علاقه به آمیزش جنسی با کودک) محسوب می شود" توهینه که متاسفم-- چون در این صورت صد رحمت به هیئت ممیزی مطبوعات ارشاد که ادعای آزادی بیان نداره-- اگر هم منظور از توهین فحش هست به معنای کلمات رکیک کوچه و بازار..( مثلا آی فلانی دزد آشغال کثافت بی پدر مادر ولد الزنا و غیره...) که تنها به منظور توهین بکار می روند -- خوب این شد حرف حساب. رعایت ادب شرط عقل و احترام متقابله. به نظر من نقل حقایق و روایات شارع در برخی موارد اونقدر خودش توهین آمیزه که نیاز به افزودن واژه های توهین آمیز نیست. (مثلا قضیه زنا با عمه و یا آمیزش با خر) آیا نقل این روایات هم مصداق توهین است؟
و اما داشت عباسقلی خان پسری...مدیران بالاترین در چند جمله  با سلام و صلوات و احترام به دموکراسی و آزادی بیان و محترم شمردن حق شما، علیمردان خان، برای توهین به ننه چغندر و فاطمه و علی و جد و آبایشان از آدم گرفته تا نوح و موسی و عیسی و موسوی و عیسوی و محمدی، البته که هیچ چیز مقدس نیست و همه حق دارند براساس اصل آزادی بیان به یکدیگر فحش خار مادر بدهند، اما کاربر گرامی، از آنجائیکه لینکهای توهین آمیز به عقیده و مرام بخش بزرگی از هموطنان، زیبنده صفحه اولین بالاترین نیست، با زهم با تاکید به همه آن چیزهائی که گفته شد، برای احترام به آندسته از خوانندگان از خواندن فحاشی به مقدسات آزرده می شوند، چند صباحی ازفرستادن مطالبی که به باور این هم میهنان بی احترامی می کند خودداری کنید. اما اگر هم فرستادی که فرستادی. والا خود من می گم که اصلا نمی خواد توهین بکنید،  برخی از آموزه های این مذهب خودش به خودی خود به خودش توهین می کنه، بقول معروف بدون شرح! اصلا لازم نیست شما حتما به کلمات زشت بزکش کنید. حالا بیا و ببین که برخی برای این درخواست ساده و بدیهی چه به راه انداخته اند... ما می خواهیم با این ریش برویم تجریش.

پنجشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۹

هزینه یک نه گفتن به بازی مسخره ا.ن و همپالکیهایش چقدر بود آقای باقری؟

آقایان كريم باقري،‌ جباري، فرهاد مجيدي ، طالب‌لو و... بهای شما چقدر است ؟ اگر به این دعوت پاسخ منفی می دادید چقدر کم می آوردید؟ مبادا بهای آبرو و شرف شما همانقدر است؟ افسوس که اگر چنین باشد چه کم بها بود اندوخته تان! تا دیر نشده از مردم عذرخواهی کنید و به آغوش ملت بازگردید. بسیاری افسوس می خورند به حال ملتی که یک شبه قهرمان می سازد و یک شبه قهرمان خود را  طرد می کند. درجواب این دوستان باید گفت افسوس برای قهرمانانی است که یک عمر تلاش خود را برای ثمن بخثی به هدر می دهند و یک شبه خود را خوار و ذلیل می کنند. ایران زمین پهلوان کم ندارد و هر مبارز آزادیخواهی که این چنین در برابر اهریمن ایستاده یک جوانمرد و پهلوان است. بازی دستگرمی برخی ستاره های فوتبال با محمود احمدی نژاد را از چند جنبه می توان مورد بررسی قرار داد. گذشته از همه توجیهات و توضیحاتی که برخی برای موجه جلوه دادن چنین حرکت شرم آوری از سوی این بازیکنان ارائه داده اند ، تنها زمانی به عمق نفرت انگیز این واقعه می توان پی برد که به یاد آوریم چگونه برخی دیگر از بازیکنان دوست داشتنی فوتبال چون علی کریمی، جواد نکونام، مهدی مهدوی کیا، حسین کعبی، شجاعی با رشادت و از خودگذشتگی در حمایت از حرکت مدنی سبز با مچ بندهای سبز به میدان رفتند و تمامی خطرات را برای شیرینی در کنار مردم بودن به جان خریدند. چگونه است که محمدرضا شجریان، باران کوثری و رخشان بنی اعتماد هنرمندان واقعی در خفقان و فشار کنونی هنوز پشتیبانی خود را از حرکت آزادیخواهانه اعلام می کنند و چگونه هنرمند دیگری به نام علیرضا افتخاری مورد انتقاد بسیاری از مردم قرار گرفته است. چگونه پزشکان با وجدانی چون رامین پوراندرجانی پزشک وظیفه شناس شکنجه گاه کهریزک و دیگر زندانیان در یادها می مانند و رهبری که معترضان را میکروب و منافق خطاب کرد تا ابد نفرین خواهد شد.

سه نمونه دانشجوی ولایتمدار در خط رهبری


مدل اول: این دانشجوها قبله عالم را در هیبت موجودی می بینند که قرار است مشکلات بسیاری از این دوشیزگان را حل کند، که از نوع حرفهای ناگفتنی است که اصلا نمشه بزنی



 مدل دوم:این دانشجوها که عمدتا نخبه های سن بالا هستند، قبله عالم را در هیبت فرستاده خدا می بینند که قرار است ساندیس بزرگی به آنها اهدا کنند بی خبر از اینکه خداوند خود نماینده حضرت آفتاب سیدعلیالحسینالخامنهای در آسمانها است




مدل سوم: هم این دانشجوی شهرستانی است که از فرط علاقه به قبله عالم و میل به نزدیکی باوی ، سوار خود خ.ر شد و به دانشگاه رفت تا اسوه ولایتمداری باشد

سه‌شنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۹

پلوخورها را شناسایی کنید-۲


در این کلیپ با چهره افرادی آشنا می شوید که در نیویورک به ضیافت احمدی نژاد رییس دولتی رفته اند که با تقلب خونین در انتخابات به قدرت رسیده و کشور را به لبه پرتگاه برده است تا یک وعده غذای رایگان دریافت کنند. گویا اینها افرادی هستند که یا دعوتنامه همایش تهران به آنها نرسیده بود یا تازه یاد دریافت سهمیه شان افتاده اند..

بيچاره پلوخورها، با آن لباس های قشنگ پلوخوری که پوشيده بودند، نمی دانستند ترکيبات پلويی که می خورند چيست. حالا من اين ترکيبات را نام می برم ولی آن هايی که اين غذای شوم را خورده اند مراقب باشند استفراغ نکنند. قاطی اين پلو نه روغن کرمانشاهی، که مقداری عرق و خون و پوست ترکيده و له شده ی بچه هايی بود که در کهريزک و اوين و زيرزمين وزارت کشور زندانی بودند و سربازان امام زمان با باتون به جان شان افتادند. لای پلو هم تکه هايی از گوشت ندا و سهراب بود...

آخ آخ آخ. آن بنده های خدا را بگو که با چه اشتهايی اين غذا را خوردند. البته تقصير خودشان است. بچه های سبز با کلام و نوشته و پلاکارد، پيش از آن که پلوخورها آستين ها را بالا بزنند و سراغ غذاها بروند به ايشان گفتند که نرويد و آن غذاها را نخوريد. آن سوپ گوجه فرنگی نيست، خون بچه های ماست. آن آب معدنی "اِويان" نيست، اشک بچه های ماست. ولی خُب، آن ها گوش شنوا نداشتند و رفتند و خوردند و لابد خيلی هم کيف کردند. دل من فقط برای بچه های آن ها سوخت که معلوم بود نمی خواهند آن غذاها را بخورند ولی مجبور بودند با پدر و مادرشان همراهی کنند. عيبی ندارد. ما شما را می فهميم. فقط وقتی بزرگ تر شديد، بگوييد پدر، مادر، من آدم خوار نيستم؛ خون خوار نيستم. شما برويد سوپِ خونِ فعالان سياسی و خوراک مغز نويسندگان و هنرمندان دگرانديش را بخوريد، من به همين ساندويچ محقر سبزی (يا آن هايی که ثروتمندترند و رسانه دارند کوکو سبزی) با نان اضافه قانع ام. حالا نگاه کنيد ببينيد بچه های سبز چطور سانديسِ فرنگی را بر سانديس خورانِ ساکن فرنگ زهرمار کردند نقل قول .
 در راستای اصل گردش آزاد اطلاعات ما معتقدیم این افراد باید تک تک شناسایی شده و به جامعه معرفی شوند

مطلب مشابه در مورد شناسایی شرکت کنندگان در همایش



ثریا سپه پور/کالیفرنیا/نويسنده و كارشناس امور سياسي
Soraya Sepahpour/L.A./California









رستم پورزال/واشنگتن دی سی/ لابییست
Rostam Pourzal











اردشیر عمانی/ کمیته دوستی ایران آمریکا/ لابییست
Ardeshir Ommani









غزل امید/نویسنده و مفسر خبری/کتاب زندگی در جهنم
Ghazal Omid
غزل امید با شال سبز در فاکس نیوز



منوچهر نیک فرجام/معاملات املاک در مری لند و کالیفرنیا





شنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۹

A few words about our recent post


This post is mainy based on a few emails we have exchanged with our readers. We tried to organise the whole text and publish it.

What our readers thought...
Our last post about the people who went to Iran to attend an event organised by Ahmadinejad has received a global attention. While some have harshly criticised our move, many have encouraged us to continue our mission collecting the names of those who accepted Ahmadinejad's invitation. I started with 5 names, and now we have over 50 confirmed attendees. As expected, the blog received attention (the post has been directly viewed over 55,000 times as of today, and linked by a few hundred times by other blogs/sites according to my online counter.) Over the past week we conducted a survey for Persian readers of our blog, with two questions,  Around, 1600 visitors have responded; the first one asked about the visitors' opinion on the acceptance of Ahmadinejad's invitation to Tehran. 86% chose "going to the conference is legitimizing Ahmadinejad's face, damaging the civil rights movement of Iranians" (AKA green movement).8% believed that "we can not judge attendee's decision as it is a personal matter", and only 4% assessed the move as right, "generally benefiting the future of Iran".
On the second question on the survey, the question was what they think of collecting names of attendees to the conference (as in the blog). 72% said that "it was a good and acceptable work", 18% percent said that "it was wrong and unacceptable" and 8% said they could not decide whether such act was good or bad.
We received a considerable number of criticism as well. Some said this is violation of freedom of thought, some said this is immature and sick prejudgment. One said that these people are the most honorable Iranians and we do this out of jealousy. Some went even further and accused us of being Zionist or CIA agents and doing this for our profit.

Overall, I myself guess the move has been successful.
Where did the information come from?
All the information is based on public media, and there is no privacy concerns according to our extensive research. We are not accusing anybody of anything. We just want to let people know what is going on. It is the free flow of information, just ordinary public information based on what Iranian media reports. In a democratic society, we are supposed to tolerate each other. We are tolerating, but the Iranian authorities don't. Tolerating does not essentially mean that we must remain silent observers.

Still, I am very careful about the privacy, and have even posted a statement on the blog giving an option for removing the photo and contact information of any of the attendees upon their request. Indeed, so far one person, a well-known character, contacted us through his email that we had listed and asked us to remove him from the list as he traveled to Tehran with his family privately and accidentally stayed in the same hotel as the conference guests but did not attend the meeting. We did what Mr. H. A. had asked despite controversial reports from news sources (including NY times http://www.nytimes.com/2010/08/08/world/middleeast/08iran.html)


Who are we?
We are a group of academics from across the world. Our main contributors are based in the US, UK, Germany and Sweden. Some of us have been invited to this event and similar events, but rejected the invite without hesitate. I personally believe that every Iranian must do what they can for their country, it is great to contribute to fatherland through university collaboration and research activities, and of course we have nothing against those who keep in touch with Iran in this capacity (me included). But every Iranian's life has changed after 2009 post-election violence in Iran. My life has changed after watching Neda's death, and after seeing desperate mothers identifying frozen body of their sons killed in peaceful protests in meat storage depots (reportedly some of the victims bodies were stored frozen in huge food freezers in south Tehran, since there was not enough space in hospitals).

Why we did this?
Ahmadinejad was the organizer of this event, and Esfandiar Rahim Mashaei (the closest person to Ahmadinejad and presidential office head and chief of staff, also the head of High Council Of Iranian Affairs Abroad) was the main person behind the invitations. As the world could see, these eminent and high-profile guests went to Tehran and cheered Ahmadinejad while he was saying that he is proud that the Security Council has already imposed four series of sanctions against Iran, "and that he does not care if they issue 4000 resolutions."

Every child in the west knows Ahmadinejad's administration has abused human rights in Iran. (my 8-year old American-Iranian nephew keeps asking me "uncle, do you know why Ahmadinejad killed people on the street?"). Many people around the world heard Ahmadinejad calling the protesters to the disputed election results, "worthless dust".

I am sure that you have heard that the first murder suspect in Zahra Kazemi's case was then Tehran's chief prosecutor (Mr Mortazavi) who ordered harshest treatment with prisoners in Kahrizak detention camp last June-July, where several detained protesters were killed under torture and, according to Mr Karrubi, sexually assaulted.

Ahmadinejad is the president of Islamic Republic (but NOT the legitimate president of Iran), well, does he not know how many university professors have been expelled from universities for their political views? Is he not responsible for the acts of his science ministry abandoning many students from school for their speeches? Was he not in charge when the militia attacked Tehran university or Sharif University of Technology dormitories in Tehran?

What do we want?
Is there any Iranian professor (for instance) traveling to Tehran to shake hands with Ahmadinejad not knowing these facts?

If yes, we have to let him know about whom he is indirectly promoting. If he does know, then we let others know him, just for the sake of the "free flow of information".

As a medical doctor and researcher myself, I could not close my eyes in these ignorant people. When I heard the disgusting and vulgar language of Ahmadinejad at the conference, and thought of those 17 prisoners who were on hunger strike on the same day in Evin prison (just 4 min car ride from conference venue in North Tehran, see google maps, A is the venue of conference "Summit hall of Tehran" and B is Evin Prison )

http://maps.google.com/maps?f=d&source=s_d&saddr=%E2%80%AB%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86+%D9%81%D8%B6%D9%84+%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%E2%80%AC%E2%80%8E&daddr=35.794982,51.39327+to:Unknown+road&geocode=FSQ1IgIdRVgQAw%3B%3BFbgoIgIdhBgQAw&hl=en&mra=dpe&mrcr=0&mrsp=1&sz=14&via=1&sll=35.792956,51.395532&sspn=0.04212,0.115614&ie=UTF8&z=14

How did we start?
I thought I had to do something. I consulted with a few friends, (them also top researchers and businesspeople), and they approved such an action. First I wanted to harshly criticize their act in the blog post, but then I though it is best to publish their names without any judgment whatsoever. It was an open event, news agencies and TV stations covered it, and many of them actually gave their names to the reporters. Their photos are everywhere. Therefor, It must be no privacy violation to collect their names in one page.


Our ultimate wish
Our ultimate wish is that this people would come out and explain why they did this. I hope to hear they say that they did not consider their Ahmadinejad-funded travel to Iran and cheers and claps during his speech meant that they support the alleged crimes committed in his administration. I would like to hear that they say they did not even know that Ahmadinejad was to be blamed for the murder of over 100 young people in the post-election events, that they did not know four students were killed under torture in the prison, that Iran has the highest number of executions and a record of imprisoned students and journalists, etc. I hope they say that they did not know that he called 3 million silent protesters worthless dust, and they didn't see the bloods on his hands.

Finally, I am still researching this event, most importantly I am obliged to be fair. If there is anything that is in your opinion particularly wrong with our work, we would like to hear more/

Do not hesitate to ask any questions/concerns you may have.

پنجشنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۸۹

برخی شرکت کنندگان در همایش بزرگ ایرانیان مقیم خارج



این مطلب در راستای جریان اطلاع رسانی آزاد برای معرفی برخی شرکت کنندگانی در همایش بزرگ ایرانیان مقیم خارج که با دعوت و حمایت مالی احمدی نژاد و مشائی به ایران سفر کردند تهیه شده است
توجه کنید که تمامی اسامی و مشخصات و تصاویر سمینار و سخنرانی از طریق سایتهای خبری رسمی و دولتی انتشار یافته و منابع مربوطه ذکر شده است. مشخصات همگی از روی اطلاعات عمومی ارائه شده در سایتهای شخصی وشبکه های اجتماعی ارائه می گردد. بدیهی است هرگونه مسئولیتی در زمینه انتشار اسرار خصوصی و حریم خصوصی متوجه اعتراض سبز نیست
در صورتیکه خود شما یا فردی که وی را می شناسید افتخار شرکت در این محفل آقای احمدی نژاد را داشته و مایلید نام و مشخصات به عنوان صاحب این دستاورد بزرگ در این صفحه درج شود لطفا مشخصات ، عکس و مدرک مستند (اخبار، عکس یا فیلم منتشر شده در خبرگزاری ها که نشان دهنده حضور در همایش بوده است، تصویر دعوتنامه رسمی همایش با نام فرد، کارت شرکت در همایش، یا رسید رسمی دریافت هزینه و تسهیلات سفر) را از طریق جعبه نظرات (انتهای مطلب) یا ایمیل به ما ارسال فرمائید
بدیهی است به تقاضاها ی فاقد مدرک مستند ترتیب اثر داده نخواهد شد

جدید:
با توجه به استقبال قابل توجه و بازدید روزانه هزاران هموطن از سراسر دنیا از این مطلب، اعتراض سبز آماده است هرگونه مطلب یا توضیح از سوی شرکت کنندگان در همایش و افرادی که نام آنها در اینجا درج شده است را بدون کم و کاست منتشر نماید و درصورت درخواست تصویر و آدرس تماس وی نیز از این صفحه حذف خواهد شد.
-نظر به انتشار اسامی توسط رسانه های جمعی جمهوری اسلامی از حذف نام و لینک خبرگزاری معذوریم
جدید : نامه یکی از شرکت کنندگان
جدید: تحلیلی از روزآنلاین:درباب یک افشاگری

This list involves the name and contact of those Iranians who were invited by Mr Ahmadinejad and received support from his government to travel to Iran in summer 2010. Their names are mentioned by news agencies with references provided. Contact details are all provided on public profiles or personal home page of these people.
We discourage
spammers from harvesting the content of this web page.



نام
کشور شهر / شغل/دانشگاه سازمان/ رشته / منبع خبر


دکتر نادر حقیقی
Dr. Nader Haghighi, Portugal
پرتغال / لیسبون/ دبيرکل شوراي بازرگاني پرتغال و ايران/ مخابرات/ ایرنا
Facebook Message





دکتر فرخ سعیدی
Dr. Farrokh Saidi
ایران / تهران/ جراحی/ مهر
بیمارستان ایرانمهر ۲۲۰۰۹۰۷۱ الی ۵
(ایشان به اشتباه مقیم آمریکا و استاد هاروارد معرفی شده اند)







دکتر نادر باقرزاده
Dr. Nader Bagherzadeh, CA
آمریکا کالیفرنیا/ استاد کالیفرنیا ، ارواین/ کامپیوتر/ ایرنا
tel: 001 9498242481 E-mail: nader@uci.edu








دکتر فلورا پیوندی
Dr. Flora Peyvandi, Italy
ایتالیا/ میلان /استاد دانشگاه میلان/ پزشکی / ایرنا
Telephone: +39 (02) 55 10 709 / 55 03 54 14,
E-mail: flora@florapeyvandi.eu








آقای ه. ا: نام این فرد با ارائه توضیحات در مورد عدم شرکت درکنفرانس حذف شد. ایشان نوشته اند خواهشمندم که تصویر و اطلاعات مربوط به من را از سایت خود بردارید. من همانطور که در مطبوعات فارسی و انگلیسی توضیح داده ام در کنفرانس ایرانیان خارج شرکت نکرده ام. مسافرت من و خانواده ام به ایران ( کلا با هزینه شخصی) هم زمان شد با برگزاری این کنفرانس.




دكتر مجتبی فلاحی
Dr. Mojtaba Fallahi, Italy
ایتالیا/نوروپاتولوژی/سایت دانشگاه تهران
tel: 0039 045 6702667







دکتر عباس دهخدا/آمریکا/کالج سانتا مونیکا/کامپیوتر
Dr. Abbas Dehkhoda, CA
Email: dehkhoda_abbas@smc.edu












دکتر ژینوس جنیفر تینوش/امریکا ویرجینیا لینچبرگ/کایرو پراکتیس/سایت مرکز قلب تهران

Dr. Jinoos Jennifer Tinoosh, VA
docjt98@yahoo.com (work)
434-316-0100












دکتر محمد صلواتی/آلمان/کارلسروهه/فارس
Dr. Mohammad Salavati, Germany
salavati@aifb.uni-karlsruhe.de Tel: +49 (721) 608 3710
نام مجید صلواتی نوشته شده










آزیتا شفازند/آمریکا/واشنگتن دی سی/حامی احمدی نژاد/فارس
Azita Shafazand, DC
shafazand2@yahoo.com











رضا خلیلی دیلمی/سیاستمدار و نماینده پارلمان سوئد/سوئد/استکهلمیان
Reza Khelili, Sweden
reza.khelili@riksdagen.se
0046 8-7865052









دكتر فريبا ودودي/آلمان- برمن/پزشک متخصص اندوسکوپی زنان بیمارستان دیاکو برمن/ایرنا
Dr. Fariba Vadoudi, Germany
Add.vadoudi@t-online.de
+49-421-6949613









دکتر سعید رضائیان/سوئد/پزشک/آریا
Dr. Saeid Rezaeian, Sweden











داوود رفیعی/کانادا آلبرتا/ استاد دانشگاه آلبرتا /علوم کامپیوتر/شبکه خبر
Dr. Davood Rafiei, Canada
drafiei@cs.ualberta.ca

http://www.youtube.com/watch?v=Gg6EWcILYPE#t=6m32s








دکتر شهرام مشيری/ایتالیا/ بیمارستان ساونا/ متخصص قلب کاردیولوژی مداخله گر/فارس
Dr. Shahram Moshiri, Italy
Ospedale Santa Corona

shahram.moshiri@ospedalesantacorona.it











الهه انسانی/ آمریکا/استاد مهندسی عمران دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو/سایت ایرانیان (عکس از فارس)
Dr. Elaheh Ensaan, CA
عضو کمیسیون حقوق مهاجرین سان فرانسیسکو
City of San Francisco's Immigrant Rights Commissioner
enssani@sfsu.edu








دکتر شیدا رستگاری (هنبری)/ آمریکا /دانشگاه ایالتی اوکلاهوما در استیل واتر/ استاد / ایسنا
Dr. Shida Rastegari Henneberry, OK
srh@okstate.edu












دکتر مسعود خاتمی/آمریکا نیویورک/متخصص زنان و زایمان/تاپ ایران
Dr. Masood Khatamee, NYC
Masood.Khatamee@nyumc.org














مسعود صارمی/انگلیس/مهندس/شبکه خبر
Masoud Saremi, UK













دکتر علیرضا توکلی طرقی/سوئد/ دکترای رباتیک از دانشگاه سلطنتی تکنیک استکهلم /استکهلمیان
مشاور رحیم مشائی در امور ایرانیان خارج از کشور
Dr. Alireza Tavakoli Targhi, Sweden
att@kth.se












علی حسن زاده/ بلژیک/مهندس/شبکه خبر
Ali Hassanzadeh, Belgium












دکتر کامران حسینی/آمریکا سان فرانسیسکو/متخصص چشم/عکس فارس نیوز
Dr. Kamran Hosseini, SF
hosseini.kamran@gmail.com












اکبر منوسی/کانادا/اوتاوا/کالج بیزینس ویلیس/مجله مکلین کانادا
Akbar Manoussi, Ottawa, Canada
manoussi@magma.ca







داوود قاسم زاده تره ای/دانشگاه ایالتی نیوجرسی/اقتصاد/ایرنا
Davood Ghasemzadeh Taree, NJ
ghasemzadeh@econ.rutgers.edu davood.g.taree@njit.edu dghasemzadeh@yahoo.com

سید مهدی مقبل/آمریکا/ کالج راست میسی سی پی/ دکترای فیزیک/شورای امور
Mehid Moghbel, MS
mmoghbel
@rustcollege.edu


دکتر بهرام هاتفی/آمریکا/کالیفرنیا /دانشگاه ایالتی کالیفرنیا/ حسابداری/ ایسنا
Dr. Bahram Hatefi, CA
Phone: (001 657) 278-3938 Email: bhatefi@fullerton.edu


دکتر منصور نراقی/آلمان/فیزیک هسته ای / نراق
Dr. Mansour Naraghi, Germany
mansour.naraghi@gmx.de Tel.: 0049-175-9505513


دکتر عذرا مهرانفر/آلمان/دکترای کشاورزی و محیط زیست از دانشگاه گوتینگن/ برنا نیوز
Dr. Ozra Mehranfar Birner, Germany
omehran@gwdg.de
سن ایشان در خبر 26 سال ذکر شده که با مدرک تحصیلی و سوابق ایشان منافات دارد. دستپخت خانم مهرانفر

کامبیز حشمتی/اروپا/وکیل/ایسنا
رييس انجمن وکلاي مقيم کشورهاي اروپايي (؟)9
Kambiz Heshmati, France
06000 - NICE - 38 rue de la Buffa Tel. 0033 493 825 412 Fax: 0033 493 824 679

عبدالرحيم حزيني/ایتالیا/متخصص سرطان/شورای امور
Dr. Abdolrahim Hazini, Italy
تماس با انجمن پزشکان و پيراپزشکان ايراني مقيم ايتاليا


دكتر فرهاد ميرقمي زاده /عضو كلنيك پزشكي بروستل/ آلمان/فارس
 Farhad Mirghomizadeh/Germany

 






دكتر كورش مالك/ دانشگاه لسيمون فراسر كانادا و تی یو دلفت هلند/فارس
Kurosh Malek/Netherlands

پروفسور حجت‌الله ولي/ رئيس بخش ميكروسكوپ الكترو نيكي مك گيل كانادا/فارس
 Hojjatollah Vali/Mc Gill/ Canada









وحید گروسی/مهندسی نرم افزار/دانشگاه کلگری/آلبرتا/کانادا

Vahid Garousi, Calgary U/Alberta/Canada











پروفسور حیدرآخوندزاده/فرانسه/متخصص پوست/ایرنا
Prof. H Akhoundzadeh, France
ایشان از پزشکان قدیمی است که کتاب ادبی و فیلمهای مستند خویش را تقدیم خامنه ای کردند

دكتر علي زنده دل حقيقي/  دپارتمان شيمي دانشگاه كليولند/ آمريكا/فارس
فارغ التحصیل شیمی دانشگاه ایالتی کنت

Ali Zendehdel Haghighi/Kent State University



 پروفسور ناصر فرشچي عضو آزمايشگاه‌هاي پزشكي ژنتيك آلمان/فارس
Nasser Farshchi/Germany


محمد اسدزاده/دانشگاه کالیفرنیا/اهل اردبیل/فارس
Mohammad Assadzadeh

عبدالعظيم بنيادي/کانادا/فارغ التحصیل پنسیلوانیا/زمینه گاز و نفت/ایرنا
Abdolazim Bonyadi, Canada
یک شرکت به نام ایشان در تهران هم به ثبت رسیده

جمشید سلیمانی کهل/انگلستان/شورای امور...
Jamsheed Soleimani, UK

صلاح الدين شکريان/برزیل/دکترای ریاضیات/شورای امور
Salaheddin Shokrian, Brazil

نوید اصفهانی/کانادا/پژوهشگر/ایرنا
Navid Esfahani, Canada

دکتر نادر صفائی/آلمان / نراق
Dr. Nader Safaei

دکتر علی عباسی/آمریکا/پزشک/ایرنا
Dr. Ali Abbasi, US

دکتر ... محسنی/آمریکا/ استاد هوش مصنوعی و مهندسی پزشکی/واحد مرکزی خبر
Dr Mohseni, PA
دانشگاه ایشان پنسیلوانیا ذکر شده اما احتمالا دانشگاه دیگری است در همان حوالی-


اسماعیل تجلی پیربازاری/ گرجستان / تاجر / ایرنا
Emaeil Tajalli Pirbazari, Georgia
شرکت ویلدان در ترکیهTEL90-312-4355530 Fax: 90-312-4355531
vildan@vildan.com.tr
Atac 2 66-4 Kizilay Ankara

دکتر فریبا جباری/انگلیس/داروسازی/ شرق ساسکس/ایرنا
Dr. Fariba Jabari, UK

دکتر فرهاد عابدی/مکزیک/پزشک متخصص چشم/شمال نیوز
Dr. Farhad Abedi, Mexico

دکتر حسن پسر گلی/آمریکا/متخصص کشاورزی/شمال نیوز
Dr. Hassan Pesar Goli, US

دکتر مرتضی شریف زاده/آلمان اشتوتگارت/جراح عمومی/سایت دانشگاه تهران
Dr. Morteza Scharifzadeh, Germany
 0711731264 or 0711683837

دکتر مجید علامه زاده/آلمان/ژورنالیست پزشکی (جراح؟)/سایت دانشگاه تهران
Dr. Majid Allamehzadeh, Germany
مشختصات فردی به نام عبدالمجید علامه زاده در آلمان یافت شده است

علیرضا ترابلی لنگرودی/آلمان/مهندس معماری/سایت دانشگاه تهران
Alireza Torabali Langeroudi, Germani

سلیمان سعید محسنی/آلمان/مهندسی پزشکی/سایت دانشگاه تهران
Soleiman Saeidmohseni, Germany

خانم نجفی/ انگلستان / حقوق / ایرنا
Ms. Najafi, UK

دکتر میرهمایون شیرانی / آمریکا /متخصص بیهوشی/ پزشک / ایسنا
Dr. Mir Homayoon Shirani

فراهانی / آمریکا / فارغ التحصیل دانشگاه تگزاس / ایرنا
Mr. Farahani, TX

خانم دکتر شاهین / انگلیس / وکیل /حقوق / فردا
Dr. Shahin, UK

کریم سنواتی/جمهوری آذربایجان/موج
Karim Sanavati, Azerbaijan

علی جوادی/آلمان/دکترای مهندسی مکانیک/برنا
Ali Jawadi, Germany
ایشان خواستار افزایش وقت برنامه کودک شده اند




پریوش فاطمی از انگلیس لندن - ایشان همسر مرحوم دکتر فاطمی هستند
Parivash Fatemi

خانمی که در عکس روسری کرم رنگ دارد

ایرنا: دفاع تمام قد همسرمرحوم دکتر فاطمی از احمدی نژاد





لیست به تدریج با یافتن منابع موثق خبری بیشتر تکمیل خواهد شد.
دهها نام و مشخصات دیگر توسط هموطنان به ما ارسال شده که به علت فقدان مستندات محکم فعلا از انتشار آنها صرفنظر کرده ایم. در صورتیکه نامی را برای ما ارسال می کنید لطفا مستندات کافی را نیز ارسال کنید .
خواهش مندیم در نظر سنجی راجع به این مطلب در بالای صفحه هم شرکت کنید

نامه ی سرگشاده نخبگان واقعی مدعو به دومین همایش بزرگ ایرانیان مقیم خارج»


بیهوده نیست میر حسین می گوید گسترش آگاهیها استراتژی اصلی جنبش سبز است.
از شما چه پنهان خیلی تحصیل کرده های خارج کشور و آدمهای دانشگاهی- از جمله خود حقیر- دعوتنامه و پیشنهاد چرب و نرم شورای نخبگان بدستشان رسیده بود. طبیعی است با آنچه که گذشت اکثر آنها حتی یک لحظه هم فکر استفاده از این تسهیلات را نکردند و شخصا حتی یک لحظه هم فکر نکردم این نامه چه زنگ خطری است. اما همان روزهای یارگیری برای این بازی، نامه سرگشاده ای از عده گمنامی از این عزیزان منتشر شد (متن کامل) که متاسفانه مورد توجه کافی قرار نگرفت. همچنین در بالاترین و فضای مجازی نیز اخباری برای مبارزه در برابر این حربه تبلیغاتی پخش شد، اما این اخبار از جمله تحلیل رادیو آلمان و مطالب دیگر (لینکهای مربوطه 1 و 2 و 3) حتی داغ هم نشد. به نظر من کار تبلیغاتی که حالا انجام می دهیم را درواقع باید همان موقع انجام می دادیم تا نتیجه موثرتری می گرفتیم. همه استادهای دانشگاه کاربر بالاترین نیستند، اما اگر اطلاع رسانی موثر در گوشه و کنار وب انجام می شد و عواقب تن دادن به بازی هم تشریح می شد خیلی ها از رفتن منصرف می شدند و امروز مجبور به افشای چهره های ساندیس به دستشان نبودیم. یک درس برای ما بود که جز جستجوی هیجان در بیانیه های میرحسین، کمی هم با آرامش و فکر عمل کنیم.

و اما متن کامل نامه برای شما که حال خواندن ندارید: نامه شش محور اصلی دارد یک بنیاد نخبگان وابسته به احمدی نژاد (ا.ن.) است. دو- هدف مقبول جلوه دادن ا.ن. است. سه- فرصت برای طرح انتقاد علنی داده نمی شود. چهار- فهرست مدعوین جهت دار است. پنج-در این بحران اقتصادی، بهتره پول خرج دانشگاهیان داخل شود. شش-این همایش در راستای سرپوش بر جنایات حکومت است، بجای اینکارها نخبگان زندانی را آزاد کنید!


با سلام

ما نویسندگان این نامه جمعی از دوستان شما هستیم که هم‌چون شما به «دومین همایش بزرگ ایرانیان مقیم خارج» دعوت شده‌ایم . همان‌طور که از دعوت‌نامه همایش متوجه شده‌اید، این همایش توسط شورایی که خود را «شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور» می‌داند و با همیاری «بنیاد نخبگان» برگزار می‌شود. دغدغه‌های ناشی از برنامه این همایش و اطلاعات رسیده از برگزارکنندگان آن ما را متقاعد ساخته که این دعوت را نپذیریم. انگیزه ما از نوشتن این نامه در میان گذاشتن برخی از این دغدغه‌ها و درخواست از شماست که در این تصمیم با ما هم‌راه باشید.

۱. برگزار کننده اصلی همایش زیر نظر مستقیم دفتر ریاست جمهوری اداره می‌شود و بنا به روند دیده شده از این گونه نهادها، این همایش هدفی جز تبلیغ و بزرگ‌سازی برنامه‌ها و سیاست‌های شخص احمدی‌نژاد و حلقه نزدیکانش نخواهد داشت. از سوی دیگر شناخت ما از مسئولین فعلی «بنیاد نخبگان» جایی برای اعتماد باقی نمی‌گذارد. مسئولین فعلی این بنیاد (که در یک سال اخیر و با دلایلی نه چندان نامربوط به وقایع یک سال گذشته اخیر کشور جایگزین مسئولین قبلی شده‌اند)‌ از هر فرصتی استفاده کرده‌اند که حمایت خود را از شخص احمدی‌نژاد ابراز کرده و عملکرد یک سال اخیر نیروهای فعال در سرکوب اعتراضات عمومی و شخصیت‌های منتقد را توجیه و گاه تقدیر نمایند.

۲. دریافت ما از برنامه این همایش و نحوه برگزاری آن این است که محور اصلی این برنامه سخن‌رانی و حضور احمدی‌نژاد است و به نظر می‌رسد که بیش‌تر از هرچیز قرار بر این است که این همایش نمایشی تبلیغاتی جهت القای مقبولیت ایشان در بین به اصطلاح «نخبگان» باشد.

۳. برگزارکنندگان همایش هیچ تضمینی برای آن که مهمانان بتوانند اعتراضات و نگرانی‌های خود را مطرح سازند نداده‌اند. هیچ بخشی از برنامه به این عنوان اختصاص ندارد و نگاهی به برنامه‌های مشابه که با حضور احمدی‌نژاد انجام گرفته نیز نشانه‌ای از وجود چنین امکانی نمی‌دهد و امیدی نیست که شرکت کنندگان بتوانند از این فرصت هیچ استفاده‌ای برای بیان نگرانی‌ها و انتقادات خود بنمایند.

۴. فهرست دعوت‌شدگان برای ما ابهامات زیادی ایجاد کرده که تا کنون پاسخ داده نشده‌اند. بسیارند دوستانی که از منظر مدارج تخصصی، دانشگاهی و علمی از برترین افراد نسل ما محسوب می‌شوند و این فهرست به طور معناداری نام ایشان را شامل نمی‌شود. می‌دانیم که بنیاد نخبگان نشانی الکترونیکی این دوستان را در اختیار داشته و این نام‌ها نمی‌توانسته‌اند از قلم افتاده باشند. متأسفانه در بعضی موارد این شائبه وجود دارد که مواضع سیاسی این دوستان و یا حتا تصورات برگزار کنندگان از مواضع سیاسی این دوستان دلیل از قلم افتادن نام ایشان بوده است.

۵. برگزار کنندگان قبول کرده‌اند که هزینه رفت و آمد دعوت شدگان و اقامت ایشان در طول زمانِ همایش را پرداخت کنند. این در شرایطی است که بودجه بسیار محدود و نامتناسبی برای سفرهای کاری اساتید، محققین و دانش‌جویان داخل کشور موجود است و بیش‌تر همایش‌های علمی کشور از نبود منابع مالی رنج می‌برند، تا آن‌جا که از شرکت‌ کنندگان می‌خواهند تا حد ممکن هزینه مسافرت و اقامتشان را از منابع دیگر تامین کنند. از نگاه ما وقتی همه شواهد بر بحران اقتصادی کشور گواهی می‌دهد، مصرف چنین حجمی از سرمایه کشور و برای یک همایش تبلیغاتی اگر غیر اخلاقی نباشد، کج سلیقه‌گی است.

۶. به نظر ما وقایع یک سال گذشته و برخورد خشن، نامتناسب و غیرانسانی حکومت و نهادهای نظامی و غیرنظامی در برخورد با معترضین، منتقدین و گاه مردم بی‌گناه کوچه و خیابان، همه امور کشور را تحت تأثیر قرار داده است. پنهان نمی‌کنیم که نگاه کنونی ما به نهادهایی که به طور مستقیم در این فجایع شریک بوده‌اند و یا از آن حمایت کرده‌اند همراه با ظن و بدبینی است. تا به امروز عملکرد این نهادها نشان از آن دارد که تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌هایشان بیش از هر چیز در راستای سوء استفاده‌های سیاسی و سرپوش گذاشتن بر جنایات حکومت است. سوالی که بیش از هر چیز ذهن ما را مشغول می‌کند این است که آیا می‌توان پس از ضرب و جرح دانشجویان در خواب‌گاه‌ها و دانشگاه‌های تهران، اصفهان، تبریز و شهرهای دیگر کشور و عدم محاکمه عوامل این جنایات، به صداقت مسئولین حکومتی در توجه به «نخبگان» باور داشت؟ شورا و بنیادی که نگران هزینه‌های مالی ما برای شرکت در این همایش هستند، برای آزادی نخبگان و دوستان بی‌گناه ما که هنوز به طور غیر قانونی در بازداشت‌گاه‌های کشور هستند هم هیچ تلاشی داشته‌اند؟




تابستان ۱۳۸۹ ـ جمعی از به اصطلاح «نخبگان» مدعو به همایش










چهارشنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۹

حجاب جدید مورد قبول در جمهوری اسلامی

از این فاطی کماندوها نداشتید بفرستید دم سالن اجلاس؟


مهمان مدعو و ردیف جلوی آقای رئیس جمهورقلابی. جرات دارید فردا در خیابان به دخترها گیر بدهید


نامه مشترک میرحسین موسوی و مهدی کروبی: مروری بر کارنامه سیاه جمهموری اسلامی

بعد از سخنرانی ملایم میرحسین در جمع روزنامه نگاران، انتشار نامه محکم و شدید الحن مشترک همراهان جنبش سبز حائز اهمیت است.
در این نامه به تاریخ 13 مرداد ابتدا به نقش شخصیتهای برجسته روحانیت شیعه در تاریخ معاصر اشاره شده و با گفتن اینکه
اکنون با عملکرد ناشیانه "ساده دلان به ظاهر با ایمان" و بازیچه دست توسط آگاهان بی ایمان، هشدار جدی داده که سابقه مراجع شیعه در معرض خطری جدی است.
میرحسین و کروبی بار دیگر خود را همراه جنبش رای من کجاست خوانده و یادآوری کرده اند سبوعیت رژیم جمهوری اسلامی باعث شد نه تنها چهره نظام بلکه اصل اسلام درکشور و بخصوص در نزد جوانان خدشه دار شود.
اوج این نامه به نظر من این مرور کوتاه اما جامع بر کارنامه جمهوری اسلامی است. "از فجایع غم انگیز و آبروریز زندان کهریزک گرفته تا برخوردهای خشن و انسان ستیز در زندان های اوین و سایر زندان های پنهان و پیدا، و برخوردهای غیر انسانی با زنان زندانی، کشتار بی رحمانه مردم در خیابان ها و راندن خودروها بر بدن جوانان معترض، تخریب دانشگاه ها و ضرب و شتم دانشجویان، حمله به بیوت مراجع و هتک حرمت به بیت امام، بستن روزنامه ها، شکستن قلم ها، خفه کردن صداها، محبوس و منکوب کردن بهترین فرزندان ملت و انقلاب و مطرود و منزوی کردن لایق ترین مدیران مملکت، آزار و اذیت کردن اقلیت های قومی و مذهبی از برادران اهل تسنن گرفته تا دراویش نعمت الهی و محروم کردن از حقوق اولیه شهروندی و اهانت کردن به بزرگان آنان و تبعید و زندانی کردن عده ای از آنها. به خطر انداختن انسجام ملی و تیز کردن دندان طمع خارجی، حیف و میل کردن اموال عمومی و درآمدهای نفتی و زیرپا گذاشتن قوانین مصوب مجلس. این رفتارهای غیر قانونی کار را به آنجا رسانده است که ملک و ملت در بحران بزرگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرار گرفته است."
سپس با پناه بردن بر خدا، نویسندگان به گفته خود به بارزترین نمونه این هتک حرمت ها را اظهارات اخیر امام جمعه موقت تهران آیت الله جنتی در مسجد جمکران در مورد اخذ یک میلیارد دلار از منابع خارجی توسط معترضین می دانند. آنها جنتی را مرد کهن سالی می خوانند که از آغاز تأسیس مجلس و شورای نگهبان لاینقطع مسئول بوده و قریب به بیست سال است که دبیر شورای نگهبان است. میرحسین و کروبی می گویند "گویا کهولت سن نه تنها قوای روحی و جسمیش را به تحلیل برده بلکه قوه ادراک و ذهنی اش را هم مختل کرده است " و کنایه ای می زندد از شعر مولانا "چون شدی پیر و ضعیف و منحنی پرده های لاابالی می زنی". سپس به حاشیه امن جنتی از سوی خامنه ای و سپاه (ارباب و اصحاب غزاء) اشاره می کنند.
این دو بازهم به اصل بی عدالتی در جمهوری اسلامی تاکید می کنند و می گویند در مقابل؛ دست دادخواهی ما کوتاه است و خرمای عدالت نظام بر بلندای نخلی ناپیدا.در آخر هم حدس و گمان می زنند که بنابردستور "خط دهندگان پنهان و سیاست گزاران نازک اندیش و بی رحم" (کنایه از محفل بیت رهبری و احتمالا مجتبی) ، به سایر خطیبان هم چنین دستورهائی داده باشند . میر و شیخ با ترفندی برای پیشگیری از اشاعه این تهمتها تصریح می کنند "جسارت و کندی ذهن خاص" جنتی است که این دستورات را اجرا کرده است.
سپس به سابقه تهمت زنیها و توبه های جنتی اشاره شده است. به خصوص نامه" بی محتوا و حساب نشده" احمدی نژاد به رئیس جمهور وقت آمریکا که جنتی متملق پیشنهاد تدریس آن را در مدارس داد و سپس طنزی از بی سوادی و عدم درک جنتی از اعداد و ارقام که که در زمان رفسنجانی هفت میلیارد دلار شکلات از جزیره کیش وارد کشور شد.
در آخرمیر و شیخ می نویسند که در نهایت مظلومیت و بی پناهی، هدف شیفتگان قدرت و ثروت هستند و این مرد کهنسال پرچمدار این هجمه هاست. آنها البته از شجاعت خود سخن می گویند و تاکید می کنند تاریخ این دیار ستم کشیده مملو است از این نامردمی ها و مثالهائی از قائم مقام تا امیرکبیر تا مدرس و خمینی، و اشاره ای دارند به حکایت حلاج بر سر دار. در آخر هم میر و شیخ باردیگر از مراجع می خواهند "برای حفظ آبروی روحانیت و اسلام از ایشان بخواهید سند و مدرک خود را ارائه کند."

پیشنهاد و درخواست از بالاترین: بخش حقوق بشر

بعد از سرکوب شدید اعتراضات در ایران ، این روزها فشار زیادی بر زندانیان سیاسی و همچنین فعالین حقوق بشر وارد می شود اما لینکهای مربوط به حقوق بشر در میان بخشهای اجتماعی، سیاسی و حتی گاه سرگرمی ، سردرگم هستند.
با توجه به اهمیت حقوق بشر به عنوان یک موضوع مهم و مطرح در سراسر دنیا و بخصوص ایران، بهتر نیست بخشی ویژه برای این موضوع در نظر گرفته شود و یا لااقل بخش اجتماعی ، تبدیل به اجتماعی و حقوق بشر شود. درست است این مسئله در خیلی سایتهای داخلی بخش ویژه ای ندارد اما به عنوان کشوری که بیشترین محکومین به اعدام، زندانیان سیاسی، اعدامیهای نوجوان، روزنامه نگاران و وکلای زندانی و تبعیدی ... را دارد اختصاص بخش ویژه ای به زندانیان و حقوق بشر توسط بالاترین حرکتی به جا و مثبت در عرصه اطلاع رسانی محسوب خواهد شد.

دوشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۹

لقمه های حلال

همایش ایرانیان خارج کشور نیز با مانور تبلیغاتی احمدی نژاد و رحیم مشائی برگزار شد. آن روزی که هنرمندنمایان صدا و سیما به
دستبوس استبداد رفتند گفتیم محتاج نان شب بودند و چاره ای نداشته اند. حال با این دسته از ایرانیانی که در خارج کشور زندگی و کسب و کار دارند و برای یک بلیط هواپیما و چهارشب هتل اینگونه از روی خون ندا و سهراب عبور کردند چه باید گفت؟ در حالیکه جوانانی چون مجید توکلی و حامد روحی نژاد در زندان دژخیمان به جرم ابراز عقیده ذره ذره زجر کش می شوند به این دسته ساندیس خورها چه بگوئیم؟ در حالیکه تعداد زیادی از هموطنان در خارج و داخل کشور در یک سال اخیر مسیر زندگیشان برا ی دفاع از رایشان و دفاع از بی دفاعان تغییر کرده و با همه سختیها و تبعیدها، در برابر جمهوری اسلامی ایستاد اند، به اینان چه باید گفت؟ عکسهائی توسط خبرگزاریهای کودتاچیان منتشر شده، اگر در خارج کشور آنها را می شناسید آنها را به همگان معرفی کنید.



















یکشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۹

قربانی کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ درحال تشویق عوامل کودتای۲۲ خرداد ۸۸



پریوش فاطمی در حال تشویق در محفل احمدی نژاد، مشائی و متکی. <<برای جامعه و ملتی که می‌خواهد زنجیرهای گران بندگی و غلامی را پاره کند، این طور رنج‌ها و جان سپردنها و قربانی دادن‌ها باید امری عادی و بسیار ساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینهٔ هر جوان ایرانی برای همیشه زبانه بکشد این آرزو و آرمان بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد.>> پریوش چه زیبا به این وصیت شوهرش مرحوم دکتر فاطمی عمل کرد.




یکشنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۹

بازخوانی نامه خانواده شهید ابراهیم نژاد

این مطلب بازخوانی نامه خانواده این قربانی علیه مسعود ده نمکی و مهدی صفری تبار است که پیش از حوادث انتخابات منتشر شده بود
خانواده ابراهیم نژاد : نوشته ات از ضربات چاقویی که به عزت وارد کردی بی رحمانه تر بود
در حالی که فروش اخراجی های 2 از مرز 3 میلیارد گذشته و مسعود ده نمکی خبر از تولید اخراجی های 3 را می دهد انتشار مطلب آقای علی رضا آستانه در وبلاگ شخصی مسعود ده نمکی و واکنش منسوب به خانواده مرحوم عزت ابراهیم نژاد یادآور گذشته ای شد که مرورش بسیار تلخ است .
علی رضا آستانه قبل از انتقال اسباب و اثاثیه اش به خانه مجازی جدیدش تحت نام " یادداشت های حزب تک نفره من " در وبلاگ "... هیچکس نیست با من ..." مطلب می گذاشت . وی دوازدهم فروردیم ماه 86 در دفاع از عملکرد مسعود ده نمکی عضو سابق انصارحزب الله و مدیر مسئول هفته نامه " شلمچه " و " جبهه " مطلبی نوشته و فیلم اخراجی های او را دارای مفهوم ملی "همبستگی" دانسته است . او از همگان می خواهد که راوی داستان اخراجی ها را از مسعود ده نمکی به بیضایی تغییر داده تا ببینند این فیلم ناخواسته چگونه در زمره فیلم های ملی قرار می گیرد .
آستانه در قسمتی از نوشته اش آورده است : " ده نمکی چرا با چماقت آنجا بودی و من هربار متعجب می شوم. شب اول به قطع می دانم که کسی او را آنجا ندید... اما فاجعه اتفاق افتاد وده نمکی روز بعد حیران به امیراباد آمد و برای خودش این همه دردسر ساخت . آنهمه آدم خودسر حالا می توانستند که تشخصی پیدا کنند . اما او با آنها جروبحث راه می انداخت و دلخورشان می کرد به این می گفت که اقا چوبت رابده به آن می گفت که اقا چرا تحریک میشوی . فحش نده ، بیا این کاغذ را بالا بگیر . اقای کارگردان دنبال این بود که نه سیاهی لشکر آسیب ببیند و نه از بازیگران سپاه مخالف کسی زخم بردارد .اما فیلمی که دیگران شروعش کردند قبل از جوگیر شدن عوامل تمام شود . در ان صحنه هم عزت ابراهیم نژاد گلوله خورد ، هم عکاس روزنامه کیهان . شلم شوربای اجتماعی چیزی شبیه ۱۹۶۸ فرانسه منتها درشکل ایرانی اش و ادم نمی داند که این تشنجات کجایش فیلم است و کدامش واقعی . کسانی جوگیرشدند و تاوان دادند .اما درکل معتقدم که بحران خوب کنترل شد . اگر یک فرمان می امد و می گفت که گلوله تفنگ همه چیزرا پاسخ دهد چه می شد ؟ رهبری ازته دل گریست برای دانشجویان . اما من درکوی می دیم که یک ادم ولگرد معتاد چگونه دانشجویان را با مسخره کردن لحن رهبری تشجیع می کرد . من هیچکدام از نامها را نمی دانم اگر می دانستم نام آن کسی را که برای جای خواب ابراهیم نژاد ، مرگش را به عوض می خواست می رفتم و یقه اش را می گرفتم ابراهیم نژاد یک شاعر بود . قراربود که دست ما را هم به سیدعلی صالحی برساند که فرصت نداد مرگ . خانواده اش چکارمی کنند الان؟از طبقه فرودست جامعه . درشهر پلدختر لرستان . که از طریق ساختن میل باستانی و چماق امرار معاش می کردند با در آمدی حداکثر ماهی صدهزارتومان . شیرین خانم عبادی شاید نوبلش را مدیون وکالت مرگ عزت باشد . اما بعد از جایزه چندمیلیون تومان از آن پول یک میلیارد تومانی را هم از خانواده ابراهیم نژاد دریغ داشت .تا در مرگ تدریجی نلولند.اما کسی مگر از شیرین خانم می تواند چنین طلبی کند؟اهداف صلح آمیز پس از دست برود؟
خانواده مرحوم ابراهیم نژاد پاسخی به مطالب فوق داده است که در آن اشاره به اشنايي قبلي و دخالت مستقيم ده نمكي در قتل مرحوم ابراهیم نژاد دارد .
در بخشی از پاسخ خانواده ابراهیم نژاد آمده است : " آقای مسعود ده نمکی در 18 تیر 1378 بی رحمانه و با چماقت بر عزت ابراهیم نژاد و دانشجویان بی پناه در خواب راندی و همه را با این کارت مات و مبهوت بر جای خود نشاندی ، باور کن ، باور کن که این چماقت که این دفعه با نوشته ات بر خانواده ما وارد کردی از آن ضربات چاقویی که به عزت وارد کردی بی رحمانه تر بود . آن موقع عزت را شبانه و تک وتنها به گوشه ای کشاندی و با ضربات چاقو،زنجیر خودت و دوستانت عزت را از پا درآوردی و در نهایت با تیر خلاص مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلامشهر (فرمانده سپاه ) که در شقیقه و چشم چپ عزت وارد کرد او را از پای در آوردید ولی این بار با آن چماق سنگینت که پر بود از تحجر و نادانی و عقده های سنگین و چرکین که با جهالت و نادانی و بی خردی بر خانواده زجر کشیده عزت که با هزاران مشکل و در تنهایی مفرط در این کشور بزرگ ، وارد کردی و درد کهنه ما را بیشتر کردی درج مطلب اقای علی رضا آستانه در سایت شما یعنی قبول تمامی مطالب و نوشته های مطلب که از سوی شما و مخصوصا در این موقعیت حساس شما و خانواده ما که تحت فشار شدید شما هستیم،یعنی سرپوش گذاشتن بر تمام واقعیاتی که بعد از حادثه 18 تیر در همه حال در حال فرار از آن بودی و هر گز به خود اجازه ندادی یک بار که واقعیت را بپذیری و بر اشتباه خودت اعتراف کنی . "

در ادامه پاسخ خانواده عزت ابراهیم نژاد خطاب به مطالب علی رضا آستانه آمده است : " آقای آستانه بی شک در نوشته سخیف و بی منطق شما که مانند همان متحجران که به دنبال سر پوش گذاشتن بر جنایت خود هستند ،شما هم بی منطق و بدون اینکه احساس کنی خدایی هم وجود دارد مطلب را بی رحمانه راندی.به هر حال در نوشته های شما هم نکته هایی هست که نشان از نادانی و یا نا آگاهی شما از موضوعات و جریان 18 تیر دارد و به نوعی می خواهید خود را به این مسائل متصل کنید و یا اینکه تملق مسعود خان را بدهی به هر حال مجبوریم جهت اطلاع فقط با اشاره همان مطالب کذب شما به چند نکته اشاره کنیم :

بله آقای مسعود ده نمکی حجب و حیای بسیاری دارد که خود ما تمامی این حجب و حیا را در 18 تیر و جریانات مشابه به تکرار دیده ایم و نیازی به توضیح شما ندارد.همان مسعود خانی که با همین حجب و حیا به انصار حزب الله و گروهای فشار دستور داد که برید از بازار مولوی هر چه زنجیر و چاقو و چماق هست بخرید و آنها هم با ماشینهای سپاه و بیت رهبری رفتند و گرفتند و دیدیم که آن حجب و حیا در آن نیمه های شب چه دریای خونی به راه انداخت و با چشم خود دیدیم که همین حجب و حیا چگونه عزت را درخون غوطه ور ساخت .

بله آقای آستانه جریان 18 تیر و حادثه کوی دانشگاه جریان بسته ای است که اگر باز شود و به طور دقیق بررسی شود مسعود ده نمکی را که سنگش را به سینه می زنید و غمازانه از آن به حمایت پرداخته اید باید اولین نفری باشد که حساب پس بدهد که متاسفانه در این جریان با زیرکی خاص و با حمایت از مقامات بالا از صحنه اتهام گریخت .شاید می گویی نه،اما شواهد و حقیقت این را اثبات می کند و اگر دادگاه عدل الهی در کار باشد مطمئنا به سزای عمل خود خواهد رسید.آقای استانه چه کسی عزت را از خواب بیدار کرد؟چه کسی؟چرا اصلا عزت ابراهیم نژاد آنجا بود ؟مگر افسر وظیفه نبود ؟مگر نمی توانست با نشان دادن کارت شناسایی خود از صحنه بگریزد؟چرا نرفت؟چرا ماند و جنگید؟می تونی جواب این سوالها رو از مسعود خان درگوشی بپرسی .حتما حقیقت را بهت خواهد گفت
اقای آستانه فاصله دفتر کار عزت با دفتر ده نمکی فقط چند قدم بود از نزدیک او را می شناخت. تمام امکانات رفاهی در آنجا برای عزت فراهم بود با بهترین جا و مکان که در اختیار همه سپاهیان قرار دارد.ولی،ولی هرگز به خود حتی یک بار هم اجازه نداد که شبی آنجا بماند و یا حتی پیاله ای از چایی سپاه را مصرف کند.همیشه با آنها در تناقض بود تا به حدی رسید که چند ماه قبل از 18 تیر به دلیل تناقضات اندیشه ای مجبور شدند که عزت را بازداشت و محاکمه کنند .ولی باز عزت در مقابل آنها ساکت ننشست و مسئله تا جایی رسید که توسط همان متحجران سپاهی کشته شد و خود را جاودانه کرد به حدی که اکنون نیز با شنیدن نام عزت ابراهیم نژاد ترس و دلهره بر اندام آنها می افتد .نگاه کن ببین چگونه بر جنایت خود سرپوش می گذارند .

همین اقای ده نمکی چند روز بعد از حادثه به خانواده ما گفت که عزت توسط یک ماشین پراید در یکی از خیابانها کشته شده است. حال خود قضاوت کنید.آقای آستانه ما در تعجبیم که با آن پای جراحی شده ات چگونه در تمامی صحنه های 18 تیر حاضر بودی ؟؟؟

فقط دوحالت ممکن است ، یا اینکه شما اصلا تهران نبوده اید و دروغ می گویید و جریان را به نقل از دوستان انصاری خود شنیده اید و یا اینکه خود شما جزوی از گروه فشار بودید که بر دانشجویان بی پناه بی رحمانه راندید و برای تبرئه خود جریان را واژگون نقل می کنید و از اینکه جنایات افشا نشود مانند همانان جریان از گفتن حقیقت تفره می روید و عجیب آن عکاس روزنامه کیهان است که تیر خورد و ما برای اولین بار بعد از 8 سال این جریان رو فهمیدیم (عجیب است این دروغ بزرگ ) .

آقای استانه مطمئن باش اگر یک قطره خون از دماغ یکی از انصار و گروه فشار ریخته می شد با دستور مستقیم همه را به رگبار می گرفتند ولی دیدید که دانشجو سپری به جز قلمش ندارد و اهل چاقو و زنجیر و چماق نیست و مظلومانه تاوان تحجر بی خردان و متحجرینیرا دادند با نام یا زهرا و یا حسین در نیمه های شب از اتاق های خود به بیرون پرت می شدند . ما درتمامی دادگاههای پرونده 18 تیر حاضر بودیم و دیدیم که متهمان پرونده با یک بهانه ساده به راحتی تبرئه می شدند .در مقابل دیدگان خود دیدیم که سردار نظری در تعجب همگان تبرئه شد و با گلهای مریم که از قبل اماده کرده بودند در همان دادگاه او را بدرقه کردند لباس شخصی ها هم که تعداد اندک و رده پایین از آنها را توانستند با هزار زحمت به دادگاه بیاوردند نیز یک به یک تبرئه شدند و بعدها نیز نشان لیاقت دریافت کردند.در آخر هم دیدیم که احمد باطبی به جرم بالا بردن پیراهن خونین به اعدام محکوم شد وبقیه دانشجویان نیز به اعدام و زندانهای بلند مدت محکوم شدند که از شرم بی حیایی و خجالت خود اعدامها را به پانزده سال زندان کاهش دادند جریان حادثه کوی دانشگاه با دزدی ریش تراش یک سرباز و محکوم کردن ان بدبخت در دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی به همین سادگی بسته شد.به قول خودت القصه کوی گذشت و کوی داران به زیر شدند ده نمکی( سرفرازانه و مستانه)فیلم می سازد و در فیلمش سوژه همبستگی ملی (دوری از چماق) را ترویج می کند اما یک سوال آقای استانه ؟چرا به دنبال کسی می گشتی که جای خوابش را به عزت داده بود ،اما به دنبال آن کسانی نیستی که عزت را بی رحمانه و با آن وضعیت وحشتناک کشتند . اما آقای آستانه ،آقای ده نمکی ما این توهین شما را بر نمی تابیم که خانواده عزت را به عنوان یک چماق فروش معرفی می کنید حتما آن چماقهایی که مسعود ده نمکی و یارنش در 18 تیر استفاده کردند همه را پدر عزت ساخته بودچگونه و با چه دلیل و مدرکی اینگونه گفتید . شغل پدر عزت کشاورزی بوده.البته این حماقت و جهالت بیش از حد و دروغ پردازی شما را در تمام جریانها ثابت می کند که نادانسته هر حرفی را بر دهان خود می رانید.(البته ما شکایت را در این توهین، از شما و ده نمکی برای خود محفوظ می دانیم )هر چند که اجازه این را در همین ابتدای راه به ما نمی دهید و در همان نطفه مثل همیشه خفه مان می کنید.پس همان بهتر که به دادگاه عدل الهی واگذار کنیم .

جهت اطلاع عرض کنیم که مسعود ده نمکی به عنوان متهم ردیف دوم قتل عزت به دادگاه معرفی شده است هر چند مطمئن هستیم که دستگاه حکومتی به نحوی عمل می کند مثل همیشه که حتی این جریان به گوش جناب مسعود خان نرسد که مبادا موجب تکدر خاطر ایشان شود و همرزمانشان شود تا اینکه ایشان بتوانند با تلاش فرهنگی خود به دور از هر گونه چماق و زنجیر فیلم بسازند و همبستگی ملی را ترویج کنند و شاید اینکه بتوانند ایشان را گرد پای مخلباف برسانند .

بله آقای علی رضا استانه ،اقای مسعود ده نمکی ما در مرگ تدریجی خود که شما برایمان درست کردید داریم میلولیم ولی هیچگاه طلب یاری نه از شما خواسته ایم و نه از خانم عبادی .فقط این را خوب بدانید و در گوش خود فرو کنید که خانواده عزت ابراهیم نژاد با آنهمه فشارهای مضاعفی که بر پیکرشان وارد می کنید هنوز استوار و پایدار مانده اند. همچنان که خوب هم اطلاع دارید نه سازمانی و نه هیچ حزبی از ما حمایت نمی کند و ما تک تنها در غربت تنهایی خویش در مقابل غولهای متحجر اسلامی به دنبال خوانخواهی عزیزمان و تمامی زندانیان و اسیب دیدگان 18 تیر هستیم هر چند در این را بسیار تنها هستیم ولی مطمئن باشید که انتقام خونهای ریخته شده را خواهیم گرفت
یک مملکت ممکن است با بی خدایی پابرجا بماند ولی با ظلم هرگز " .

منبع : وبلاگ با مردم - لینک آرشیو موجود نیست