از شما چه پنهان خیلی تحصیل کرده های خارج کشور و آدمهای دانشگاهی- از جمله خود حقیر- دعوتنامه و پیشنهاد چرب و نرم شورای نخبگان بدستشان رسیده بود. طبیعی است با آنچه که گذشت اکثر آنها حتی یک لحظه هم فکر استفاده از این تسهیلات را نکردند و شخصا حتی یک لحظه هم فکر نکردم این نامه چه زنگ خطری است. اما همان روزهای یارگیری برای این بازی، نامه سرگشاده ای از عده گمنامی از این عزیزان منتشر شد (متن کامل) که متاسفانه مورد توجه کافی قرار نگرفت. همچنین در بالاترین و فضای مجازی نیز اخباری برای مبارزه در برابر این حربه تبلیغاتی پخش شد، اما این اخبار از جمله تحلیل رادیو آلمان و مطالب دیگر (لینکهای مربوطه 1 و 2 و 3) حتی داغ هم نشد. به نظر من کار تبلیغاتی که حالا انجام می دهیم را درواقع باید همان موقع انجام می دادیم تا نتیجه موثرتری می گرفتیم. همه استادهای دانشگاه کاربر بالاترین نیستند، اما اگر اطلاع رسانی موثر در گوشه و کنار وب انجام می شد و عواقب تن دادن به بازی هم تشریح می شد خیلی ها از رفتن منصرف می شدند و امروز مجبور به افشای چهره های ساندیس به دستشان نبودیم. یک درس برای ما بود که جز جستجوی هیجان در بیانیه های میرحسین، کمی هم با آرامش و فکر عمل کنیم.
و اما متن کامل نامه برای شما که حال خواندن ندارید: نامه شش محور اصلی دارد یک بنیاد نخبگان وابسته به احمدی نژاد (ا.ن.) است. دو- هدف مقبول جلوه دادن ا.ن. است. سه- فرصت برای طرح انتقاد علنی داده نمی شود. چهار- فهرست مدعوین جهت دار است. پنج-در این بحران اقتصادی، بهتره پول خرج دانشگاهیان داخل شود. شش-این همایش در راستای سرپوش بر جنایات حکومت است، بجای اینکارها نخبگان زندانی را آزاد کنید!
با سلام
ما نویسندگان این نامه جمعی از دوستان شما هستیم که همچون شما به «دومین همایش بزرگ ایرانیان مقیم خارج» دعوت شدهایم . همانطور که از دعوتنامه همایش متوجه شدهاید، این همایش توسط شورایی که خود را «شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور» میداند و با همیاری «بنیاد نخبگان» برگزار میشود. دغدغههای ناشی از برنامه این همایش و اطلاعات رسیده از برگزارکنندگان آن ما را متقاعد ساخته که این دعوت را نپذیریم. انگیزه ما از نوشتن این نامه در میان گذاشتن برخی از این دغدغهها و درخواست از شماست که در این تصمیم با ما همراه باشید.
۱. برگزار کننده اصلی همایش زیر نظر مستقیم دفتر ریاست جمهوری اداره میشود و بنا به روند دیده شده از این گونه نهادها، این همایش هدفی جز تبلیغ و بزرگسازی برنامهها و سیاستهای شخص احمدینژاد و حلقه نزدیکانش نخواهد داشت. از سوی دیگر شناخت ما از مسئولین فعلی «بنیاد نخبگان» جایی برای اعتماد باقی نمیگذارد. مسئولین فعلی این بنیاد (که در یک سال اخیر و با دلایلی نه چندان نامربوط به وقایع یک سال گذشته اخیر کشور جایگزین مسئولین قبلی شدهاند) از هر فرصتی استفاده کردهاند که حمایت خود را از شخص احمدینژاد ابراز کرده و عملکرد یک سال اخیر نیروهای فعال در سرکوب اعتراضات عمومی و شخصیتهای منتقد را توجیه و گاه تقدیر نمایند.
۲. دریافت ما از برنامه این همایش و نحوه برگزاری آن این است که محور اصلی این برنامه سخنرانی و حضور احمدینژاد است و به نظر میرسد که بیشتر از هرچیز قرار بر این است که این همایش نمایشی تبلیغاتی جهت القای مقبولیت ایشان در بین به اصطلاح «نخبگان» باشد.
۳. برگزارکنندگان همایش هیچ تضمینی برای آن که مهمانان بتوانند اعتراضات و نگرانیهای خود را مطرح سازند ندادهاند. هیچ بخشی از برنامه به این عنوان اختصاص ندارد و نگاهی به برنامههای مشابه که با حضور احمدینژاد انجام گرفته نیز نشانهای از وجود چنین امکانی نمیدهد و امیدی نیست که شرکت کنندگان بتوانند از این فرصت هیچ استفادهای برای بیان نگرانیها و انتقادات خود بنمایند.
۴. فهرست دعوتشدگان برای ما ابهامات زیادی ایجاد کرده که تا کنون پاسخ داده نشدهاند. بسیارند دوستانی که از منظر مدارج تخصصی، دانشگاهی و علمی از برترین افراد نسل ما محسوب میشوند و این فهرست به طور معناداری نام ایشان را شامل نمیشود. میدانیم که بنیاد نخبگان نشانی الکترونیکی این دوستان را در اختیار داشته و این نامها نمیتوانستهاند از قلم افتاده باشند. متأسفانه در بعضی موارد این شائبه وجود دارد که مواضع سیاسی این دوستان و یا حتا تصورات برگزار کنندگان از مواضع سیاسی این دوستان دلیل از قلم افتادن نام ایشان بوده است.
۵. برگزار کنندگان قبول کردهاند که هزینه رفت و آمد دعوت شدگان و اقامت ایشان در طول زمانِ همایش را پرداخت کنند. این در شرایطی است که بودجه بسیار محدود و نامتناسبی برای سفرهای کاری اساتید، محققین و دانشجویان داخل کشور موجود است و بیشتر همایشهای علمی کشور از نبود منابع مالی رنج میبرند، تا آنجا که از شرکت کنندگان میخواهند تا حد ممکن هزینه مسافرت و اقامتشان را از منابع دیگر تامین کنند. از نگاه ما وقتی همه شواهد بر بحران اقتصادی کشور گواهی میدهد، مصرف چنین حجمی از سرمایه کشور و برای یک همایش تبلیغاتی اگر غیر اخلاقی نباشد، کج سلیقهگی است.
۶. به نظر ما وقایع یک سال گذشته و برخورد خشن، نامتناسب و غیرانسانی حکومت و نهادهای نظامی و غیرنظامی در برخورد با معترضین، منتقدین و گاه مردم بیگناه کوچه و خیابان، همه امور کشور را تحت تأثیر قرار داده است. پنهان نمیکنیم که نگاه کنونی ما به نهادهایی که به طور مستقیم در این فجایع شریک بودهاند و یا از آن حمایت کردهاند همراه با ظن و بدبینی است. تا به امروز عملکرد این نهادها نشان از آن دارد که تصمیمگیریها و برنامههایشان بیش از هر چیز در راستای سوء استفادههای سیاسی و سرپوش گذاشتن بر جنایات حکومت است. سوالی که بیش از هر چیز ذهن ما را مشغول میکند این است که آیا میتوان پس از ضرب و جرح دانشجویان در خوابگاهها و دانشگاههای تهران، اصفهان، تبریز و شهرهای دیگر کشور و عدم محاکمه عوامل این جنایات، به صداقت مسئولین حکومتی در توجه به «نخبگان» باور داشت؟ شورا و بنیادی که نگران هزینههای مالی ما برای شرکت در این همایش هستند، برای آزادی نخبگان و دوستان بیگناه ما که هنوز به طور غیر قانونی در بازداشتگاههای کشور هستند هم هیچ تلاشی داشتهاند؟
تابستان ۱۳۸۹ ـ جمعی از به اصطلاح «نخبگان» مدعو به همایش
۱. برگزار کننده اصلی همایش زیر نظر مستقیم دفتر ریاست جمهوری اداره میشود و بنا به روند دیده شده از این گونه نهادها، این همایش هدفی جز تبلیغ و بزرگسازی برنامهها و سیاستهای شخص احمدینژاد و حلقه نزدیکانش نخواهد داشت. از سوی دیگر شناخت ما از مسئولین فعلی «بنیاد نخبگان» جایی برای اعتماد باقی نمیگذارد. مسئولین فعلی این بنیاد (که در یک سال اخیر و با دلایلی نه چندان نامربوط به وقایع یک سال گذشته اخیر کشور جایگزین مسئولین قبلی شدهاند) از هر فرصتی استفاده کردهاند که حمایت خود را از شخص احمدینژاد ابراز کرده و عملکرد یک سال اخیر نیروهای فعال در سرکوب اعتراضات عمومی و شخصیتهای منتقد را توجیه و گاه تقدیر نمایند.
۲. دریافت ما از برنامه این همایش و نحوه برگزاری آن این است که محور اصلی این برنامه سخنرانی و حضور احمدینژاد است و به نظر میرسد که بیشتر از هرچیز قرار بر این است که این همایش نمایشی تبلیغاتی جهت القای مقبولیت ایشان در بین به اصطلاح «نخبگان» باشد.
۳. برگزارکنندگان همایش هیچ تضمینی برای آن که مهمانان بتوانند اعتراضات و نگرانیهای خود را مطرح سازند ندادهاند. هیچ بخشی از برنامه به این عنوان اختصاص ندارد و نگاهی به برنامههای مشابه که با حضور احمدینژاد انجام گرفته نیز نشانهای از وجود چنین امکانی نمیدهد و امیدی نیست که شرکت کنندگان بتوانند از این فرصت هیچ استفادهای برای بیان نگرانیها و انتقادات خود بنمایند.
۴. فهرست دعوتشدگان برای ما ابهامات زیادی ایجاد کرده که تا کنون پاسخ داده نشدهاند. بسیارند دوستانی که از منظر مدارج تخصصی، دانشگاهی و علمی از برترین افراد نسل ما محسوب میشوند و این فهرست به طور معناداری نام ایشان را شامل نمیشود. میدانیم که بنیاد نخبگان نشانی الکترونیکی این دوستان را در اختیار داشته و این نامها نمیتوانستهاند از قلم افتاده باشند. متأسفانه در بعضی موارد این شائبه وجود دارد که مواضع سیاسی این دوستان و یا حتا تصورات برگزار کنندگان از مواضع سیاسی این دوستان دلیل از قلم افتادن نام ایشان بوده است.
۵. برگزار کنندگان قبول کردهاند که هزینه رفت و آمد دعوت شدگان و اقامت ایشان در طول زمانِ همایش را پرداخت کنند. این در شرایطی است که بودجه بسیار محدود و نامتناسبی برای سفرهای کاری اساتید، محققین و دانشجویان داخل کشور موجود است و بیشتر همایشهای علمی کشور از نبود منابع مالی رنج میبرند، تا آنجا که از شرکت کنندگان میخواهند تا حد ممکن هزینه مسافرت و اقامتشان را از منابع دیگر تامین کنند. از نگاه ما وقتی همه شواهد بر بحران اقتصادی کشور گواهی میدهد، مصرف چنین حجمی از سرمایه کشور و برای یک همایش تبلیغاتی اگر غیر اخلاقی نباشد، کج سلیقهگی است.
۶. به نظر ما وقایع یک سال گذشته و برخورد خشن، نامتناسب و غیرانسانی حکومت و نهادهای نظامی و غیرنظامی در برخورد با معترضین، منتقدین و گاه مردم بیگناه کوچه و خیابان، همه امور کشور را تحت تأثیر قرار داده است. پنهان نمیکنیم که نگاه کنونی ما به نهادهایی که به طور مستقیم در این فجایع شریک بودهاند و یا از آن حمایت کردهاند همراه با ظن و بدبینی است. تا به امروز عملکرد این نهادها نشان از آن دارد که تصمیمگیریها و برنامههایشان بیش از هر چیز در راستای سوء استفادههای سیاسی و سرپوش گذاشتن بر جنایات حکومت است. سوالی که بیش از هر چیز ذهن ما را مشغول میکند این است که آیا میتوان پس از ضرب و جرح دانشجویان در خوابگاهها و دانشگاههای تهران، اصفهان، تبریز و شهرهای دیگر کشور و عدم محاکمه عوامل این جنایات، به صداقت مسئولین حکومتی در توجه به «نخبگان» باور داشت؟ شورا و بنیادی که نگران هزینههای مالی ما برای شرکت در این همایش هستند، برای آزادی نخبگان و دوستان بیگناه ما که هنوز به طور غیر قانونی در بازداشتگاههای کشور هستند هم هیچ تلاشی داشتهاند؟
تابستان ۱۳۸۹ ـ جمعی از به اصطلاح «نخبگان» مدعو به همایش
ببینید، ما باید از داخل کشورمان با آگاه کردن شروع بکنیم.
پاسخحذفشما و آنهای که خود را نخبگان واقعی میدانند و همه شرکت کنندگان
این همایش را "ساندیس خور" مینامند در اشتباه هستند.
من خودم با جدال خیلی زیاد با خودم و با بحث کردن با بسیاری از دوستان (که عددی
کاملا مخالف و عدهای هم کمی موافق بودند)، بالاخره تصمیم به رفتن به ایران و
شرکت در این همایش گرفتم به سه دلیل:
۱- من ساله گذشته هم (قبل از انتخابات) شرکت کرده، پیشنهادات و انتقادات زیادی
کرده بودم و میخواستم ببینم تا چه اندازه این کار من مفید بوده. در ضمن با تعداد زیادی
از دانشگاهیان در دانشگاهها ی امیرکبیر، تهران، شریف و علم صنعت تماس و همکاریهای علمی زیادی را شروع
کرده بودم و میخواستم که آنها را ادامه بدهم.
۲- من در تظاهرات زیادی در فرانسه شرکت کرده بودم، نامههاای به آقایان احمدینژاد و خامنهای
نوشته، و حتا در جواب به دعوتنامه در شرکت در این همایش شرطهای گذشته بودم
از جمله اینکه "امیدوارم که روزی که من به ایران میایم دیگر در کشورمان زندانی سیاسی نداشته باشیم".
و حقیقت اینکه از رفتن به ایران ترس داشتم و حتّی برای فوت مادرم، همه خانواده از من خواستند
که به ایران نروم. من با خود گفتم "اگر من از این فرصت استفاده و به ایران نروم ممکن است که رابطهام با کشورم قطع شود" و من این را نمیخواستم چون من میخواهم بتوانم باز هم به ایران بروم فکر میکنم که ما اگر بخواهیم
چیزی را در کشورمان عوض کنیم باید از داخل کشور باشد. آری، این کمی ضعف من را نشان میدهد،
ولی من این را قبول کردم.
۳- من قصد داشتم که با شرکت در این همایش، مستقیماً انتقادات و اعتراضات خود را
در جمع بگویم و مطالب آن را هم تهیه کرده بودم ولی با رسیدن به ایران و با مشورت کردن
با چند دوست، تصمیم گرفتم فقط کار علمی خود را پیش ببرم.
من این مطالب را با جزئیات بیشتر و مدارک لازم در فرصت مناسب خواهم فرستد.
من حاضر به شنیدن انتقاد هم هستم ولی فقط از جانب کسی که جرعت داشته و
خودش را معرفی کند.
دوست گرامی
پاسخحذفهمانطور که اطلاع دارید حکومت جمهوری اسلامی منتقدین را به شدت سرکوب نموده و کار به جایی رسیده که دست به ترور چهره های سرشناس منتقد در خارج کشور و اذیت و ازار خانواده فعالان خارج کشور درایران نموده است. ازاینرو انتظار شما مبنی بر معرفی منتقدین با نام و مشخصات غیرمنطقیست